در ولادت حضرت رسول اکرم (صلی الله)

شب جهالت و بی دانشی دلا بسر آمد

جهان ز نور خدا شد منور و  سحر آمد

بگاه صبح عیان شد خوری - ز شرق تهامه

کز او عوالم امکان تمام جلوه گر آمد

چه خور؟ که چشمۀ خورشید ذره پیش جمالش

خجل ز طلعت او صد خور و دو صد قمر آمد

منور است از این نور جو لایتناهی

نجات بخش همه کائنات از خطر ، آمد

ابوالبشر به سماواتیان نمود مباهات

ز صلب او چو بگیتی چنین نکو پسر آمد

ز یمن دولت او گشت آفرینش آدم

زهی پسر که نمودار عزت پدر آمد

فسرد آتش زرتشت و طاق کاخ مدائن

شکست بر دل کسری زوال ملک بر آمد

محیط جهل مبدل بعلم و فضل و هنر شد

محمد عربی یعنی مصلح بشر آمد

ز آفرینش عالم نتیجه بود محمد

ز نخل عالم ایجاد وه چه خوش ثمر امد

جزیرة العرب اول قبول دعوت وی کرد

سپس به تحت نفوذش ممالک دگر آمد

جهان گرفت و بقدرت نمود نسخ مذاهب

به مبتدای عَلَی الدّینِ کُلِّه خبر آمد

ز پای بست بر انداخت کاخ زور و ستم را

بزیر سایه او عدل چیست؟ مشتهر آمد

زنی که بَرده و انعام بود و پست تر از او

شرف زدولت اسلام یافت معتبر آمد

بگفت نیست به آئینم اختلاف نژادی

به نزد حق مساوی همه بیکدگر آمد

فقط منوط به تقواست برتری و کرامت

ز جمله خلق جهان شخص متقیست سرآمد

شرافت دو جهان راست دین او متضمن

بلی عیار پذیرفت چون ز بوته زر آمد

هر آنکه مرد نکوکار گشت اهل بهشت است

هر آنکه پیرو نفس است لایق سَقَر آمد

تمام چاردهم قرن شد ز بعثت طاها

هنوز گوش جهان را مر این سخن گهر آمد

بزیر پرچم توحید خواند اهل جهان را

بلی به سایۀ حق هر که رفت مفتخر آمد

حقایق سخنش گردد آشکار « حسینی »

در آن دمیکه بگویند امام منتظر آمد

شاعر : مرحوم حسینی سعدی زمان