کشیده بین من و تو اگر چه پرده خطایم

خوشم به این که وجودِ تو شد شفیع جزایم

ستایشِ تو فزون کرده اعتبار و بهایم

اگر چه غرق خطایم به لب ثنای تو دارم

تویی امید و پناهم تویی همه کس و کارم

چه میشود به سر آید دگر زمان ظهورت

بیا و عالمیان مفتخر نما به حضورت

تو چون جناب سلیمانی و جهان همه مورت

چه میشود که به موری رسد عطای سلیمان

به حرمت تو مرا آفریده حضرت سبحان

بیا ز حوری و غلمان و انس و جن و ملک سر

یگانه حجت باقی ز نسل پاک پیمبر

بیا که رفته جوانی به انتظار تو سرور

سر آمد همه شد آنکه سر نهاده به کویت

بیا که جلوه ی حق را نشان دهد گل رویت

بیا که تنگِ تو دلهای مؤمنان شده مولا

ببین بدون تو زندان برای ما شده دنیا

ببین که ظلم و جنایت فرا گرفته جهان را

به جز تو شیعه ندارد در این زمانه پناهی

ستمگران زمان را تویی گواه الهی

شاعر : حسنعلی بالایی

منبع : کانال اشعار حسنعلی بالایی