در احوالات ماه محرم
در احوالات ماه محرم
آغاز میکنم سخنم را به نام عشق
با آنکه قاصرم ز بیان کلام عشق
زین باغ معرفت دل من شاخه گل نچید
دارم ولی به نوبۀ خود اهتمام عشق
چون ذره من که طالب بی منتها شدم
راندن ز خود مرا نبوَد در مرام عشق
آزاد گردد از قفس تن مثال سیل
مرغ دل رمیده فتد چون به دام عشق
می خواهم اعتراف کنم در حضور جمع
از کی شده کبوتر دل جلد بام عشق
وقتی که شد محرّم و دیدم به چشم خویش
صف بسته خیل سینه زنان در مقام عشق
شوری دگر به پا شده در بزم اهل دل
صاحب دلی به دشت بلا زد خیام عشق
کز بین کل مدعیان خالق جهان
روز ازل سپرده به دستش زمام عشق
شاهی که تخت سلطنتش عرش کبریاست
آید بر او ز سوی ملائک سلام عشق
امشب میان روضه چو شبنم سرشک من
بر گونه ام روان شده چون گشته شام عشق
دریا به گَرد. دانه ا شکم نمیرسد
دریا نمیست. پیش. دلم. در. نظام. عشق
همرنگ کعبه گشته تنِ غرق ماتمم
چون مُحرِمم به ماه عزای امام عشق
دلدادۀ حسین و هم آوای زینبم
زهرا و مرتضی بوَدم باب و مام عشق
تا زنده ام فدایی این خانواده ام
دم میزنم ز ساقی عطشان جام عشق
گر صحبت محبتشان در میان نبود
بیش از هوای نفس نبود احترام عشق
در مکتب حسین بمان تا ابد ((حسن ))
تا آنکه در وجود تو باشد دوام عشق
اشکی فشان ز دیده برای محرّمش
دل میشود محل نزول مدام عشق
این عرض حاجت همۀ شیعیان بُود
در این قصیده هم شده حُسن ختام عشق
یا رب ظهور حضرت صاحب زمان رسان
تا گیرد از عدوی حسین انتقام عشق
شاعر : حسنعلی بالایی
منبع : کانال اشعار حسنعلی بالایی
نوحه واشعاری درموردشهدا و اسرای کربلا