شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)
آزادگان عالم و مردان روزگار
شیران شرزه در صف میدان کارزار
در مکتب حسین و علی خوانده اند و بس
درس شجاعت و شرف و عزّت و وقار
دنیا به دیده ی دلشان پست و بی بها
نام نکوی مرد به از قصر زَر نِگار
گردن به بند بندگی کس نمی نهند
گر زیر تیغ دشمن و گر در فراز دار
خرد و کلان چو دایره بر گِرد هم زنند
از محور آورند برون چرخ کجمدار
در مکتب حسین صغیر و کبیر نیست
گو پیر سال خورده و گو طفل شیر خوار
درسی که سال خورده به عهدی گرفته یاد
نوزاده طفل خواند نش از بر به شاهکار
هر قطره ای ز شیر که دریای صولت است
خوردن همان و شیر ژیان آمدن ببار
شیر اَر به پنجه می شکند پشت دشمنش
این شیر خواره با نگهش می کند شکار
دیدی چگونه اصغر شه زاده روز قتل
آورد از زمانه ی سفیانیان دمار
پاسخ به تیر حرمله با یک نگاه داد
زان یک نگه که بود در آن تیر صد هزار
زد لکّه ای به صفحه ی تاریخ دشمنان
شوید نه هفت ماه و نه هفت آب روزگار
آن دم که دست و پا زده آن دست بسته طفل
پر بسته سر بریده چو بلبل در احتضار
آهسته لب به گوش پدر بر نهاد و گفت
بابا مبارک است تو را فتح کارزار
ما کار دشمن آن چه دلت خواست ساختیم
رفتیم و باز گوش به فرمان در انتظار
اشک وداع قطره ای از دیده برفکند
بربست پس دو دیده ی دنیای گیر و دار
آه از دمیکه خون علی را به کف گرفت
پاشید بر فلک به رَه رسم یادگار
گفتا که خون اصغرم ای بهترین امین
تا روز رستخیز امانت نگاهدار
دامان نیلگون فلک را به خون سرخ
آغشته ساز و سرخ شفق نام برگذار
خورشید صبح و شام زند غوطه بر شفق
با یاد ما و قصّه ی خونین این دیار
ای عدل منتقم تو گواهی به اصغرم
خورده به جای آب روان تیر زهردار
آمد سروش هاتف غیبی که یا حسین
قربانیت قبول به درگاه کردگار
در راه ما گذشته ای از جان و جاه خویش
ما را و جاه ما همه را زانِ خود شمار
غم از گذشتگان مخور و بازماندگان
بازآ و کار مانده گذشته به ما سپار
دیگر میان ما و تو ما و توئی نماند
آن جا که ما توئیم و تو مائی دگر چکار
پاداش پایداری و از پا فتادگان
اسلام پایدار به ماناد و استوار
(ذهنی) حماسه ای بِه از این کی توان سرود
با این کشاکش دل و اندوه بی شمار
شاعر : مرحوم ذهنی
 نوحه واشعاری درموردشهدا و اسرای کربلا
	  نوحه واشعاری درموردشهدا و اسرای کربلا