شهادت غلام ترک

داشت  آن سر حلقه اهل یقین

یک غلامی پای بند راه دین

در عبادت سالک اوتاد زمان

غیر حق ناورده  ذکری در میان

افتخارش بود اندر نشئتین

من غلامم بر شه خوبان حسین

حافظ  قرآن واحکام مبین

خادم فرزند خیرالمرسلین

از مشابه وز حدیث ومحکمات

در نزول  شان  وعلم بینات

گو زحب معرفت نوشیده جام

تربیت  گردیده بر دست امام

گر غلام ترک او را نام بود

در فقاهت شهره ایام بود

ترک شیرین لفظ در عین وقار

چابک و تیز دست و ره برده به کار

بود روز رستخیز کربلا

خدمت آن اهل بیت  مبتلا

دید یک یک یاوران  با وفا

در میان خاک وخون بگرفته جا

پیکر انصار از پیر و جوان

بهر حفظ دین همه  در خون تپان

گشت غمگین سر روی زانو نهاد

فکر مولای  غریب خود فتاد

گفت آیا خود به جسمت بار نیست

زندگی بعد ازآقایت عار نیست

دست بر شمشیر کرد  آن نیک بخت

عرصه را  بر کافران بگرفت تنگ

گفت راوی  شد غلام  شاه دین

قاتل  هشتاد تن از مشرکین

عاقبت از فرط همت  کام دید

در رکاب سبط احمد  شد شهید

شاه دین اورا که در آن حال یافت

بر سر بالین او چابک شتافت

همچو  جان بگرفت در بر قامتش

رخ نهاد از مرحمت بر صورتش

چشم بگشود و رخ مولاش دید

یک تبسم کرد روح از تن پرید

(مصلحا) رسم غلامی را ببین

پای همت  کوب محکم بر زمین

شاعر : مرحوم مصلح  تویسرکانی

!!! کپی بدون نام کانال گنجینه گذشتگان حرام است !!!